دیکشنری
داستان آبیدیک
per day
pɜɹ de͡i
فارسی
1
عمومی
::
هرروز، درروز، روزی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PEPSIN
PEPSINATE
PEPSINE
PEPTIC
PEPTIC GLAND
PEPTIDE BACKBONE
PEPTIDE FINGERPRINTING
PEPTONE
PEPTONIZE
PER
PER ACCIDENCE
PER ANNUM
PER CAPITA
PER CENT
PER CONTRA
PER DAY
PER DIEM
PER MENSEM
PER MILL
PER MILLE
PER PROCURATIONEM
PER RAIL
PER SALTUM
PER SE
PER SECOND PER SECOND
PER UNIT AREA
PERACUTE
PERADVENTURE
PERAMBULATE
PERAMBULATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید